نسخه اي براي درمان درد دنيا دوستي

نسخه اي براي درمان درد دنيا دوستي

«... سيدي اَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْيا مِنْ قَلْبي وَاجْمَعْ بَيني وَبَينَ الْمُصْطَفي وَآلِهِ خِيرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَخاتَمِ النَّبِيينَ مُحَمَّد صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ وَانْقُلْني اِلي دَرَجَةِ الَّتوْبَةِ اِلَيکَ وَاَعِنّي بِالْبُکآءِ عَلي نَفْسي فَقَدْ اَفْنَيتُ بِالتَّسْويفِ وَالاْمالِ عُمْري وَقَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ الاْيسينَ مِنْ خَيري فَمَنْ يکوُنُ اَسْوَءَ حالاً مِنّي اِنْ اَنَا نُقِلْتُ عَلي مِثْلِ حالي اِلي قَبْري لَمْ اُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتي وَلَمْ اَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصّالِحِ لِضَجْعَتي وَمالي لا اَبْکي وَلا اَدْري اِلي ما يکوُنُ مَصيري وَاَري نَفْسي تُخادِعُني وَاَيامي تُخاتِلُني وَقَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ رَاْسي اَجْنِحَه الْمَوْتِ فَمالي لا اَبْکي ...»

« ... مولاي من، دنيادوستي را از قلبم بيرون کن و مرا با خاتم پيامبران و رسول برگزيده ات، محمد مصطفي(ص) و خاندان پاکش، که آن ها را از ميان آفريدگانت برگزيده اي، همراه فرما. مرا به مقام توبه و بازگشت به درگاه پرمهرت برسان. ياري ام کن تا بر حال زار خويش بگريم؛ چراکه عمر خود را با امروز و فردا کردن ها و آرزوهاي بي انتها، بر باد داده ام و به جايگاه نااُميداني رسيده ام که به خيرشان اميدي نيست. کيست بدحال تر ازمن! در حالي به مدفن خويش وارد مي شوم که آن را براي خوابيدنم مهيا نکرده  و با عمل صالح مفروش نکرده ام. چرا از ديده سرشک محنت نفشانم در حالي که از سرنوشت خويش بي خبرم و مي بينم نفسم چگونه بر من نيرنگ زد و روزگار چگونه فريبم داد و اين در حالي بود که مرگ بال هاي خود را بر سرم گسترانده بود، پس چرا گريه نکنم ...»

«اَلا حُرٌّ يَدَعُ هذِهِ اللُّماظَةَ لاَِهْلِها؟ اِنَّهُ لَيْسَ لاَِنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ اِلاَّ الْجَنَّةَ، فَلاتَبيعُوها اِلاّ بِها؛ آياآزاد مردى نيست که اين نيم خورده دنيا را به اهل دنيا واگذارد؟! براى وجود شما قيمتى جز بهشت نيست، آن را جز به بهشت نفروشيد.»

امام علي(ع)- نهج البلاغه- کلمات قصار(456)

سـرايِ خـانه گيتـي که خانه دو در است در او اساس اقامت مَنِه که رهگذر است

تو کدخدايي اين خانه مي کني، غلطي تو را مقــام اقامــت به خـانه دگـر اســــت

براي ماندن به اين دنيا نيامده ايم. اين را همه مي دانيم، اما اگر دنياي پر فريب بگذارد! جلوه هاي فريبنده اين دنياي فاني، رهزن سرمايه عمر آفريدگاني است که وجودشان تنها براي بهشت آفريده شده است. انسان با بهترين ترکيب آفريده شد تا در بندگي خداوند، فخري باشد براي تمام کائنات و الگويي باشد براي هر موجودي که طالب بندگي خداست، که غايت آفرينش او چيزي جز عبادت حق تعالي نبوده و نيست؛ «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون»(ذاريات-56). با اين حال دلبستگي به دنيا و زخارف و ظواهر آن، بيراهه اي است که انسان را به هزار توي غفلت مي کشاند و او را از حقيقت وجودي خويش غافل مي کند. به راستي، چگونه مي توان از دام فريبنده دنيا و دلبستگي به آن رهايي يافت و به منزلگاهي پرامن و آسايش پاي گذاشت؟ دعاي ابوحمزه ثمالي، نيايشي که زمزمه سحرهاي ماه رمضان حضرت سيدالساجدين(ع) بوده ، گنجينه اي از معارف الهي است که مي تواند در اين شب هاي سراسر نور و رحمت، دل هاي بيمار را درمان کند و روح هاي خسته را التيام بخشد. چه بهتر که نسخه اي از فرازهاي اين دعاي مبارک را براي درمان درد دنيادوستي مورد استفاده قرار دهيم و در ميان هزاران بيراهه موجود در اين دنياي دلفريب، راهي بيابيم به سوي قرب الهي و جلب رضايت خداوند بخشنده و مهربان.


يکي از مباحث مهمي که در عرصه تربيت اسلامي براي رستگاري مؤمنان مورد توجه قرار گرفته، دلبستگي نداشتن به دنيا و زخارف آن است. اين موضوع چگونه در دعاي ابوحمزه ثمالي مورد توجه قرار گرفته و براي رسيدن به آن چه راهکاري ارائه شده است؟

دلبستگي به دنيا، اساسي ترين گرفتاري بشر است. آموزه هاي ديني ما، ريشه همه گرفتاري هاي بشر را دلبستگي به دنيا معرفي کرده اند. پيامبراکرم(ص) فرموده اند:«رأس کلّ خطيئة حبُّ الدنيا»، اساس و ريشه تمام گرفتاري ها و گناهان انسان و همچنين سبب تمامي انحرافات و لغزش هاي نوعِ بشر، تعلق خاطر به دنيا و زخارف و مظاهر آن است. وجود مقدس سيدالساجدين(ع) در فرازي از دعاي روح بخش ابوحمزه ثمالي، درخواستشان از پروردگار متعال اين است که :«سَيّدي، اَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْيا مِنْ قَلْبي» آقاي من، مولاي من، دلبستگي به دنيا و وابستگي به مظاهر فريبنده و فاني آن را از دلم بيرون کن. اگر به ريشه تمام صفات مذموم بنگريم، ردپاي دلبستگي به دنيا را در آن ها مشاهده خواهيم کرد. همه حق کشي ها، تجاوزگري ها، غارتگري ها، حسادت ها و کينه ها، ريشه در وابستگي ما به دنيا و گنج هاي فاني آن دارد. خداوند متعال، در قرآن کريم، به تمام انسان ها هشدار مي دهد که دنيايي که به آن دل مي بنديد، گذرا و فاني است.«وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ کانُوا يَعْلَمُونَ؛ اين زندگى دنيا جز سرگرمى و بازيچه نيست، و زندگى حقيقى همانا [در] سراى آخرت است؛ اى کاش مى دانستند»(عنکبوت-64) دنيا جايگاهي فاني و موقتي است؛ وسيله و مقدمه اي براي رسيدن به آخرت است. خداوند به بندگانش هشدار مي دهد که مبادا وسيله را با مقصد اشتباه بگيرند. دنيا مقصد و غايت نيست؛ تمام ارزش دنيا به اين است که در خدمت آخرت باشد. اگر کسي از اين مسئله مهم غفلت کند، هم از دنيا و هم از آخرت باز خواهد ماند.

 

درمان درد دنيادوستي

اکنون که درد حب دنيا و فرجام آن را شناختيم، بايد در پي درمان اين درد باشيم. نسخه اي که امام زين العابدين(ع) در دعاي شريف ابوحمزه ثمالي، براي دور شدن از حب دنيا ارائه کرده اند، محبت و دوستي خداوند متعال و اولياي اوست. بايد دل را از محبت به خداي مهربان، چنان لبريز کنيم که جايي براي استقرار محبت و علاقه به دنيا وجود نداشته باشد. بايد چنان جانمان را مالامال از محبت و ارادت به پيامبراکرم(ص) و خاندان پاک و مطهرش کنيم که مجالي براي رسوخ محبت دنيا در جانمان به وجود نيايد. محبت به خداوند متعال، رسول گرامي او و خاندان مطهرش، عليهم السلام که برگزيدگان پروردگار عالم هستند، چاره درد مهلک دنيا دوستي است. امام زين العابدين(ع) در فراز ديگري از دعاي ابوحمزه ثمالي مي فرمايند:«اَللّـهُمَّ اِنّي اَسْئَلُکَ اَنْ تَمْلاََ قَلْبي حُبّاً لَکَ»، خدايا، مهربانا! از تو مي خواهم دلم را مالامال از محبت خودت کني. وجودم را چنان از محبتت لبريز کني که غير تو در آن جايي نداشته باشد. در سراي دل، جز يک معشوق، که آن هم ذات مقدس توست، ساکن نشود و ميل و رغبت دروني ام جز در پي وصال تو و سيراب شدن از درياي رحمت و مهرباني تو نباشد. مي خواهم دلم در هواي تو بتپد، اشتياق دست يافتن به رضايت تو بي تابم کند. اين نسخه مؤثر يکي از بزرگ ترين و عالي ترين درس هاي تربيتي و اخلاقي براي نوعِ بشر است که وجود مقدس امام  سجاد(ع) آن را در دعاي ابوحمزه ثمالي ارائه کرده اند. استفاده از اين نسخه الهي و معرفتي مي تواند کارساز و چاره ساز بسياري از مشکلات و مسائل فردي و اجتماعي ما باشد. راه واقعي رسيدن به امنيت، آسايش، آرامش و حيات طيبه، چيزي جز ريشه کن کردن دنيادوستي در دل و جايگزين کردن آن با محبت خداوند و اولياي او نيست. ماه رمضان بهترين و ناب ترين فرصت براي استفاده از چنين نسخه اي است. قرائت دعاي ابوحمزه ثمالي در سحرهاي ماه مبارک رمضان و تدّبر و تفکّر در معاني بلند آن، مي تواند راهي نوراني فراروي جويندگان محبت خداوند بگشايد.




|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : آرمین حسینی
تاریخ : سه شنبه 21 مرداد 1393
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: